بررسیها از روند همبستگی قیمتی شاخص کل و دلار نشان میدهد که عمدتا شاخص کل نسبت به رشد دلار تاخیر اندکی از خود نشان میدهد. به نظر میرسد این موضوع دو دلیل اصلی داشته باشد. دلیل اول، اطمینان از تداوم روند صعودی دلار است. هرچند نوسانات مثبت چند وقت اخیر از افزایش تقاضا حکایت دارد؛ اما اظهارات مقامات پولی کشور به گونه دیگری است. دلیل دوم آن است که بهرغم رشد دلار، بازار باید به این نتیجه برسد که دلار موثر بر شرکتها چه روندی را در پیش خواهد گرفت. اگر معیار دلار نیما باقی بماند، متاسفانه همچنان دلار نیما اختلاف فاحش خود با نرخ دلار آزاد را حفظ کرده است. این شاخص دلار در زمستان حدود ۳۹هزار و ۲۰۰تومان به طور متوسط معامله شده است که چندان به نفع بازار نیست. اگر قرار است دلار صنایع با شیوه دیگری محاسبه شود، باید نحوه محاسبه آن شفاف باشد. تا زمانی که بازار اطمینان نسبی از وضع موجود حاصل نکند، راهی قلههای قیمتی نخواهد شد. اما اکنون که بازار نسبت به دلار، نوسان اندکی را به ثبت رسانده، دوباره فرصتی برای صنایع کوچکتر فراهم آمده است تا بازدهیهای خوب اما کوتاهمدت را به ثبت برسانند.
صنعت حفاری در هفته سوم بهمنماه موفق شد با رشد ۱۱درصدی بالاترین بازدهی را در میان صنایع به ثبت برساند، این درحالی است که شاخص کل در این مدت بازدهی منفی ۰.۴۴درصدی داشته و شاخص هموزن، ۰.۸۲درصد رشد کرده است. همچنین صنعت یادشده از ابتدای بهمنماه با بازدهی حدود ۱۰درصدی در صدر بازدهیهای بهمن قرار دارد. نماگر اصلی بازار در این مدت، ۳.۱۷درصد افت و نماگر هموزن، ۲.۰۷درصد کاهش ارتفاع را تجربه کرده است. ضمن آنکه صنعت انبوهسازی بدون توجه به اوضاع بازار از ابتدای سالجاری بازدهی ۱۱۵درصدی را به ثبت رسانده است که برترین صنعت سال تا این لحظه است. شاخص کل از ابتدای سال، ۷.۰۱درصد و شاخص هموزن، ۲۶.۲۱درصد رشد کرده است. همچنین شاخص اصلی بازار از کف ایجادشده در آبانماه، ۷.۵۲درصد و شاخص هموزن طی مدت مذکور، ۱۳.۰۸درصد بازدهی را برای سهامداران به ارمغان آورده است. در این بازه زمانی شاخص صنعت انبوهسازی ۵۲درصد افزایش ارتفاع داشته است.
از ابتدای سالجاری، با وجود آنکه رشد دلار صنایع بزرگ را تحریک میکرد، بهمرور با سیاستهای پولی انقباضی و رویکردهای سختگیرانه مالی در کشور، شرکتهای بزرگ با ریسک تصمیمات یکشبه کابینه اقتصادی دولت همراه شدند و کاهش ارتفاع دلار نیز موجب کاهش تقاضای سهام نمادهای دلاریمحور شد؛ به طوری که نمادهای کوچکتر بازار که از آنها به عنوان نمادهای ریالی یاد میشود، فرصت یافتند با ثبات نرخ دلار قدرت چانهزنی را برای افزایش نرخ فروش محصولات خود افزایش دهند. بنابراین عمده صنایع کوچک طی سالجاری نهتنها رشد درآمد و سودآوری چشمگیری را تجربه کردند، بلکه سود دلاری آنها نیز رشد چشمگیری را به ثبت رساند. بنابراین همچنان از نقطه آغاز سالجاری صنایع کوچک مورد توجه بودند؛ به طوری که در میان صنایع برتر، نام سیمانیها، کانیهای غیرفلزی، شکر، لاستیک و پلاستیک دیده میشود. اما چه شد که صنایع بزرگ به نفع صنایع کوچکتر عقبنشینی کردند. اول آنکه رشد قیمت سهام شرکتهای بزرگ در گرو رشد نرخ دلار است و رشد دلار نیز به طور مقطعی در نیمه دوم سال گذشته و بهار سالجاری به وقوع پیوست و پس از آن بیش از پنجماه کنترل دلار برعهده بانکمرکزی بود. همچنین در این مدت، دخالتهای دولت سبب شده بود بهرغم رشد اسمی سود شرکتها سود دلاری بزرگترها عمدتا کاهش یابد که در صورتهای مالی ۹ماهه نیز بهوضوح مشخص است.