صنعت معدن و فلزات یکی از ارکان اساسی اقتصاد جهانی به شمار میرود و نقشی حیاتی در توسعه فناوری، ساختوساز، زیرساختهای حملونقل و گذار انرژی ایفا میکند. بااینحال، ماهیت این صنعت موجب وابستگی گسترده آن به منابع طبیعی و اکوسیستمها شده است، در حالی که همزمان از عوامل اصلی تخریب محیطزیست، کاهش تنوع زیستی، تغییرات کاربری زمین و انتشار گازهای گلخانهای محسوب میشود. در سال ۲۰۲۰، بیش از ۹.۶میلیارد تن سنگ معدن فلزی در سراسر جهان استخراج شد. این میزان برابر با ۱۰درصد از کل استخراج جهانی مواد بوده و تاثیر مستقیم بر منابع آب، خاک و تنوع زیستی داشته است. امروزه استخراج مواد معدنی بیشتر در مناطقی متمرکز است که از نظر زیستمحیطی حساس هستند، ازجمله جنگلهای بارانی و مناطق حفاظتشده. در نتیجه، معدنکاری به یکی از عوامل اصلی جنگلزدایی، فرسایش خاک و آلودگی منابع آبی تبدیل شده که تاثیرات مخرب آن میتواند تا سالها پس از تعطیلی معادن باقی بماند.
در حال حاضر، بخش معدن و فلزات با چالشهای متعددی روبهرو است. یکی از مهمترین چالشها، وابستگی شدید این صنعت به منابع زیستمحیطی همچون آب، خاک، پوشش گیاهی و ذخایر معدنی است. فرآیندهای استخراج و فرآوری مواد معدنی، بهویژه در مقیاس بزرگ، نیازمند مصرف حجم عظیمی از انرژی و آب بوده و به تغییرات گسترده در اکوسیستمهای طبیعی منجر میشوند. این تغییرات شامل جنگلزدایی، فرسایش خاک، تغییر مسیر رودخانهها و آلودگی منابع آبی است که بهنوبه خود باعث کاهش حاصلخیزی زمین، از بین رفتن زیستگاههای طبیعی و تهدید سلامت جوامع محلی میشود. علاوه بر این، استخراج و فرآوری برخی از فلزات استراتژیک مانند لیتیوم، کبالت و عناصر نادر خاکی، که برای فناوریهای نوین نظیر باتریهای لیتیومیونی و انرژیهای تجدیدپذیر ضروری هستند، بهطور فزایندهای به مناطقی با منابع آبی محدود وابسته شده است. در نتیجه، رقابت برای دسترسی به این منابع موجب تنشهای اجتماعی و زیستمحیطی قابلتوجهی شده است.
از منظر توزیع جغرافیایی، بخش معدن در سطح جهانی بهطور نامتوازن توزیع شده است. برخی کشورها، نظیر استرالیا، چین، برزیل و جمهوری دموکراتیک کنگو، سهم عمدهای از تولید جهانی مواد معدنی را در اختیار دارند. بااینحال، کشورهای پیشرو در فرآوری و تولید نهایی، مانند چین، کنترل عمدهای بر زنجیره ارزش دارند که این امر سبب وابستگی سایر کشورها به آنها شده است. در این شرایط، سیاستگذاریهای ملی و بینالمللی برای تضمین امنیت زنجیره تامین مواد معدنی، در کنار تقویت اقتصاد چرخشی و بازیافت فلزات، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است.
یکی دیگر از مشکلات معدنکاری، تاثیرات منفی آن بر جوامع بومی و محلی است. بسیاری از معادن در زمینهایی قرار دارند که بهلحاظ فرهنگی و اجتماعی برای بومیان حائز اهمیت هستند. در برخی موارد، گسترش فعالیتهای معدنی به تخلیه اجباری جوامع، از بین رفتن منابع معیشتی و آلودگی آب و خاک منجر شده است.بر اساس گزارشهای اخیر، بیش از ۵۰درصد از معادن مواد معدنی حیاتی در نزدیکی سکونتگاههای بومیان قرار دارند، اما در بسیاری از این پروژهها، رضایت این جوامع نادیده گرفته شده است. این مساله موجب افزایش تنشهای اجتماعی و مقاومت بومیان در برابر فعالیتهای معدنی شده است.
در مواجهه با این چالشها، دولتها، شرکتهای معدنی و سازمانهای بینالمللی بهدنبال یافتن راهکارهایی برای کاهش اثرات مخرب و حرکت بهسمت معدنکاری پایدار هستند. بر اساس پژوهشهای انجامشده، اجرای پنج اقدام کلیدی میتواند علاوه بر کاهش اثرات زیستمحیطی، بیش از ۴۳۰ میلیارد دلار فرصت اقتصادی تا سال ۲۰۳۰ ایجاد کند.
شرکتهای معدنی باید استراتژیهایی را برای کاهش اثرات زیستمحیطی در سراسر چرخه عمر معدن بهکار گیرند. این شامل انتخاب مکانهای مناسب برای اکتشاف، استفاده از فناوریهای پاک، مدیریت بهتر پسماندهای معدنی و احیای زمینهای استخراجشده میشود.
در مناطقی که منابع آب محدود است، شرکتها باید از منابع جایگزین نظیر آب دریا و پساب تصفیهشده استفاده کنند. همچنین، اجرای پروژههای بازچرخانی آب در معادن میتواند تاثیر چشمگیری در کاهش مصرف آب داشته باشد.
با افزایش تقاضا برای فلزات کمیاب، بازیافت و استفاده مجدد از مواد معدنی، جایگزینی مناسب برای استخراجهای جدید است. در حال حاضر، تنها بخش کوچکی از فلزات نادر مانند لیتیوم، کبالت و عناصر خاکی کمیاب بازیافت میشوند، در حالی که افزایش ظرفیت بازیافت میتواند نیاز به استخراج جدید را کاهش دهد و اثرات زیستمحیطی را محدود کند.
معادن باید پس از پایان فعالیت، به حالت اولیه بازگردانده شوند. برخی شرکتها اقداماتی نظیر احیای جنگلهای تخریبشده، ایجاد پارکهای طبیعی و حفاظت از گونههای در معرض خطر را آغاز کردهاند. این اقدامات علاوه بر بهبود تنوع زیستی، میتواند جوامع محلی را نیز در فرآیند بازسازی محیطزیست مشارکت دهد.
دولتها باید نظارت بیشتری بر عملکرد شرکتهای معدنی داشته باشند و مقررات سختگیرانهتری برای کاهش اثرات زیستمحیطی و اجتماعی معدنکاری اعمال کنند. همچنین، افزایش شفافیت در گزارشدهی زیستمحیطی شرکتها میتواند به بهبود مسوولیتپذیری و کاهش تخلفات زیستمحیطی کمک کند.
صنعت معدن با وجود مزایای اقتصادی زیادی که دارد، اما به دلیل چالشهای زیستمحیطی و اجتماعی فراوان، نیازمند تحولی اساسی است. برای دستیابی به یک مدل پایدار در این صنعت، همکاری بین دولتها، شرکتهای معدنی و جوامع محلی ضروری است. اجرای فناوریهای سبز، مدیریت منابع آبی، مشارکت اجتماعی و اصلاح قوانین زیستمحیطی میتواند به کاهش اثرات منفی این صنعت کمک کرده و شرایط پایدارتری را برای آن فراهم آورد. در نهایت، حرکت بهسوی یک صنعت معدن مسوولانه و پایدار، نهتنها برای محیطزیست بلکه برای رفاه اجتماعی و اقتصادی جوامع محلی نیز ضروری است.