با افزایش فاصله میان تولید و مصرف انرژی، مشکل تامین انرژی منحصر به روزهای گرم تابستان یا روزهای سرد زمستان نیستند و با این شرایط امنیت ملی به خطر خواهد افتاد. هر سال با فرارسیدن فصلهای پرمصرف، صدای زنگ خطر خاموشیهای گسترده بلندتر میشود. اگر زمانی قطع برق فقط مختص روزهای اوج گرمای تابستان بود، اکنون با افزایش ناترازی انرژی، مردم ایران باید در زمستان هم نگرانی قطع برق و گاز را داشته باشند. این واقعیت تلخ نتیجه یک روند فرسایشی و مزمن است: افزایش پیوسته مصرف، افت بازدهی تأسیسات، اتلاف شدید انرژی و نبود نگاه راهبردی به مدیریت انرژی.
ناترازی انرژی پدیدهای است که نه به یک سال ختم میشود و نه راهحل کوتاهمدت دارد. اگر کشورهای همسایه با نوسانات مقطعی مصرف روبرو هستند، ایران با بحران ساختاری تراز انرژی دست و پنجه نرم میکند. به گفته کارشناسان، اگر وضعیت فعلی ادامه یابد، بحران خاموشی از یک تهدید فصلی به معضلی همیشگی تبدیل خواهد شد.
ابعاد فاجعه؛ فقط درباره خاموشی نیست
ناترازی انرژی یعنی میزان مصرف بیش از سطح تولید و ذخیره است. در کشورهای توسعهیافته، تراز انرژی اصولاً مثبت یا دستکم پایدار نگه داشته میشود، اما در ایران طی سالهای گذشته این تعادل به نفع مصرف به هم خورده است. این عدم توازن فقط منجر به قطعیهای مکرر برق و گاز نمیشود، بلکه تبعات گستردهتری دارد: کاهش تولید ملی، افت سطح رفاه اجتماعی، افزایش هزینههای دولت و نهایتاً آسیبپذیری جدی اقتصاد کشور.
مصرفگرایی، زیرساختهای فرسوده و عقبماندگی سیاستگذاری
یکی از ریشههای اصلی بحران ناترازی انرژی، گرایش بالای کشور به مصرفگرایی است. به گفته احمد نوبری، استاد و کارشناس حوزه انرژی «مصرف بیقاعده و یارانههای پنهان انرژی باعث شده مردم و صنایع انگیزهای برای صرفهجویی نداشته باشند. ما هر روز با این تصور پیش میرویم که انرژی بیپایان و همیشه ارزان در دسترسمان است، اما واقعیات اقتصادی و زیستمحیطی کاملاً خلاف این تلقی را نشان میدهد.»
وی در گفتگو با خبرنگار مهر ادامه میدهد در کنار این روند، زیرساختهای خط لوله، نیروگاهها و شبکه انتقال برق و گاز با فرسودگی روبروست و سرمایهگذاری کافی برای نوسازی و افزایش راندمان آنها صورت نگرفته است. نتیجه این وضعیت، افزایش نشتی، تلف شدن درصد قابل توجهی از انرژی در مسیر انتقال و نهایتاً ناکامی در پاسخگویی به تقاضای روزافزون است.
نقش مدیریت و سیاستگذاری در ناترازی انرژی
به گفته نوبری، ضعف در سیاستگذاری کلان و روزمرگی مدیران نیز به ناترازی در بخش انرژی دامن زده است. او ادامه میدهد «ما هر سال منتظریم که تابستان یا زمستان چه اتفاقی خواهد افتاد. در حالی که حل بحران ناترازی انرژی نیازمند برنامهریزی درازمدت، سرمایهگذاری هدفمند و اصلاح قوانین و استانداردهاست. حتی کشورهایی با منابع کمتر از ما، صرفاً با مدیریت مصرف و ارتقا تکنولوژی، ناترازی را مهار کردهاند.»
مقایسه با کشورهای منطقه؛ تجربههایی متفاوت
نوبری خاطرنشان میکند: اگر کشورهای حوزه خلیج فارس با وجود تولید گاز و نفت بالا، سرانه مصرف خود را مدیریت و صادرات انرژی را توسعه دادهاند، در ایران افزایش جمعیت، پایین بودن قیمت حاملها به دلیل یارانه و رواج الگوهای مصرف غلط، همه چیز را علیه حفظ تراز انرژی بسیج کرده است.
چرا ناترازی انرژی به امنیت ملی تبدیل میشود؟
به گفته این استاد دانشگاه در شرایط قطعی فراگیر برق و گاز، صنایع کلیدی، بیمارستانها، حملونقل و حتی سامانههای ذخیرهسازی و سرمایش مواد غذایی با اختلال شدید روبرو خواهند شد. استمرار این وضعیت، از یک سو نارضایتی اجتماعی را افزایش میدهد و از سوی دیگر به نقاط آسیبپذیر اقتصاد و امنیت کشور ضربه وارد میکند.بر اساس گفتههای نوبری «ناترازی انرژی، دیگر یک هشدار فنی نیست؛ بلکه به موضوع امنیت ملی بدل شده است. اگر امروز برنامهریزی نکنیم، فردا ناچار به واردات انرژی خواهیم شد.»
وقت تصمیم جدی است
به گزارش خبرنگار مهر ایران به انتخابهای سرنوشتسازی در حوزه انرژی رسیده است. تداوم روند فعلی، خسارتهای جبرانناپذیری به کشور وارد خواهد کرد. وقت آن رسیده که اصلاحات بنیادین در سیاستگذاری، توسعه فناوری، فرهنگسازی مصرف و سرمایهگذاری اساسی روی زیرساختها، به اولویت نخست تبدیل شود. اگر این روند اصلاح نشود، صدای پای بحران خاموشی را باید هر روز بلندتر شنید.