رویای معدنکاری دیجیتال در ایران

18 خرداد 1404 - 04:21

 صحبت از تحول دیجیتال در اقتصاد ایران با شرایط سختی که از ناحیه تحریم‌های خارجی و سیاست‌های داخلی بر آن عارض شده، موضوعی دور و دست‌نیافتنی است. این وضعیت در بخش معدن حتی سخت‌تر است به شکلی که اگر فناوری تولید در ایران در سطوح انقلاب سوم مانده، بخش معدن هنوز هم در بسیاری از واحدها با فناوری‌های اولیه در حال کار است.
به گزارش عیار معدن از دنیای اقتصاد، با این حال نمی‌توان از معدنکاری دیجیتال و ضرورت توجه به آن در اقتصاد ایران غافل شد؛ به‌ویژه که سرعت تحولات منطقه‌ای و جهانی در این بخش به حد بالایی رسیده است. معاون طرح‌های توسعه‌ای ایمیدرو یکی از افرادی است که از ضرورت‌های گذار بخش معدن به دیجیتالی شدن آگاه است و از نزدیک به رصد فضای بنگاه‌های بخش معدن و صنایع معدنی در این مورد مشغول است. امیدامامی در گفت‌وگوی خود با «دنیای‌اقتصاد» ضمن برشمردن مهم‌ترین موانع پیش روی واحدهای معدنی کشور در دو بخش کوچک و بزرگ، پتانسیل‌های صنایع معدنی برای تغییر مدل فعالیت از سنتی به دیجیتال را مورد تحلیل قرار می‌دهد. به بهانه برگزاری «سومین همایش جامع معدن و صنایع معدنی ایران» در سوم تیرماه ۱۴۰۴ به سراغ معاون طرح‌های توسعه معدن و صنایع معدنی ایمیدرو رفتیم تا از دل علم و تجربه، به چگونگی تحقق رویای معدنکاری دیجیتال در ایران و شیوه پیوند صنعت۴ با صنایع معدنی بپردازیم

 تجربه شما در حوزه اقتصاد و صنعت دیجیتال سنگ محک خوبی برای بررسی نحوه حرکت بخش معدن به سمت نوسازی است. در این مقطع و با توجه به تجاربی که دارید به نظر شما کدام بخش‌های معدن اعم از اکتشاف، استخراج، فرآوری و… پتانسیل بیشتری برای هوشمندسازی و تحول دیجیتال دارند؟

در هر قسمی از هوشمندسازی و تحول دیجیتال نیاز به داده یک نیاز راهبردی است. با عنایت به این اصل که وجود داده پایه اجرای این تحول است، تصور می‌کنم احتمالا می‌توانیم در بخش فرآوری بتوان سریع‌تر به سمت هوشمندسازی حرکت کرد. اما چرا؟ به لطف وسایل و ابزار دقیق موجود در کارخانه‌های فرآوری.

این تجهیزات چون در خطوط تولید مستقرند و سطحی از اتوماسیون نیز در سال‌های گذشته در این بخش‌ها اجرا شده، ساختار مناسبی برای هوشمندسازی به شمار می‌روند. البته اگر بخواهم این تحول را به مراحل بالاتر ببریم، می‌توانیم به بخش استخراج هم اشاره کنیم. به هرحال در بسیاری از موارد، موضوعات جمع‌آوری داده، سنسورهای موجود در حمل‌کننده‌ها و بارکننده‌ها و تجمیع این داده‌ها و مسائلی از جمله دیسپچینگ که در خیلی از معادن در حال اجرا است، پتانسیل بالایی دارد که به ما در موضوع هوشمندسازی و تحول دیجیتال در معادن کمک کند.

 اما این روند احتمالا فقط برای معدن بزرگ است. امکانی برای هوشمندسازی و تحول دیجیتال در معادن کوچک‌مقیاس نیز وجود دارد؟

در پاسخ به این سوال می‌توان به این مهم اشاره کرد که متناسب با ابعاد معدنکاری مسلما پیچیدگی‌ها افزایش پیدا می‌کند. یک معدن در مقیاس جهانی با یک معدن متوسط مقیاس و کوچک مقیاس از لحاظ تعداد داده‌ها و تفسیر و تحلیل داده‌ها سطح بسیار متفاوتی دارد. به‌طور کلی هوشمندسازی اثر بیشتری در مورد معادن بزرگ دارد و تاثیر آن قابل مشاهده‌تر است. بنابراین گرچه حرکت معادن کوچک مقیاس به سمت هوشمندسازی ضروری است، اما تحول معادن کوچک احتمالا متفاوت از معادن بزرگ است. این مهم از دو جنبه قابل طرح است. هم از جنبه نظارتی و موضوع نظارت دولت بر معادن کوچک؛ چراکه به هرحال موضوع هوشمندسازی می‌تواند نظارت را با توجه محدودیت‌های موجود از جمله نیروی انسانی محدود کند و بر تعداد معادن بسیار زیاد کشور و همچنین واقع شدن معادن در نقاط بسیار پراکنده در سطح کشور موثرتر باشد.

دیگر اینکه هوشمندسازی اثر بارزی بر افزایش بهره‌وری معادن کوچک دارد. ازآنجاکه یکی از مشکلات اصلی معادن کوچک موضوع بازار است، تحول دیجیتال یا هوشمندسازی می‌تواند از مسیر استفاده از ظرفیت استارت‌آپ‌ها تولید را بر مبنای بازار تنظیم کند. به هر حال معادن کوچک تولید کمی دارند و سهم کمی از بازار را در هر یک از بخش‌ها به خود اختصاص داده‌اند، درنتیجه میزان تولید بر اساس میزان تقاضا بازار، موضوعی پراهمیت برای این معادن است. این یکی از مواردی است که معادن کوچک می‌توانند از آن استفاده کنند. به این قبیل موضوعات می‌توان موارد دیگری نیز اضافه کرد؛ از جمله مبحث تنظیم ماشین‌آلات، مصرف انرژی، سوخت، انرژی و آب که می‌توان با هوشمندسازی بهره‌وری را افزایش داد.

 هرگاه که درباره تحول دیجیتال در معدن صحبت می‌شود، حمایت‌های دولتی در حوزه هوشمندسازی نیز ناخودآگاه  مطرح می‌شود. به نظر شما تا چه اندازه سیاستگذاری دولت می‌تواند به پیاده‌سازی این تحول در بخش معدن کمک کند؟ آیا تاکنون اقدامی در این خصوص انجام شده است؟ و آیا نیاز است تا رویه دولت در این حوزه تغییر کند؟

ببینید پاسخ به این سوال را می‌توان به سه قسمت تقسیم کرد: یکم اینکه دولت از طریق اعطای تسهیلات روش‌های دیگر حمایت مالی داشته باشد. دوم از طریق تولید محتوا و شناساندن اثرات مثبت این تکنولوژی‌ها به بهره‌برداران معادن وارد عمل شود و کمک کند و همچنین می‌تواند از طریق یک‌سری از مشوق‌ها و سیاست‌های تشویقی بهره‌برداران را به سمت اجرای هوشمندسازی سوق دهد.

این حمایت می‌تواند از طریق تسهیلات موجود در صندوق بیمه سرمایه‌گذاری‌های فعالیت‌های معدنی که به تازگی موضوع شرکت‌های دانش‌بنیان و مباحث استارت‌آپ‌ها را تحت پوشش قرار می‌دهد، انجام گیرد که این به تسهیلات مالی و حمایت‌های مالی اشاره دارد. از جمله سیاست‌های تشویقی می‌توان به موضوع تبصره ۵ ماده ۱۴ قانون معادن اشاره کرد که تا سقف ۲۰درصد معافیت حقوق دولتی را پیش‌بینی کرده است. مساله‌ای که برای اجرای تکنولوژی‌های نوین و افزایش بهره‌وری سیاست تشویقی مناسبی است، همچنین این مساله برای استفاده از هوشمندسازی برای بهره‌برداران که بتوانند از این سیاست استفاده کنند نیز کاربرد دارد. درخصوص موضوع آماده‌سازی محتوا و بیان اثرات مثبت هم می‌توان به اقدامات متعددی از جمله پروژه‌های تحقیقاتی هوشمندسازی در ابعاد مختلف اشاره کرد که سازمان توسعه و نوسازی در این راستا پیش‌قدم بوده است و سایر ارکان وزارت‌خانه نیز اقداماتی را انجام داده‌اند که می‌تواند ابعاد تاثیرگذاری این موضوع را برای بهره‌برداران شفاف کند. این موضوع می‌تواند از جنبه‌‌ای تاثیرگذار باشد و بهره‌برداران به این سمت و سو تمایل پیدا کنند و فرهنگ این موضوع در جامعه معدنی یا به عبارتی بخش معدن و صنایع معدنی فراگیر شود.

 فکر می‌کنید مباحثی نظیر فرهنگ‌سازی تا چه اندازه در حوزه هوشمندسازی و تحول دیجیتال بخش معدن و صنایع معدنی مفید و موثر باشد؟ به نظر شما چه راهکاری می‌تواند موثرترین گام برای ایجاد این فرهنگ باشد؟

به‌نظر من فرهنگ‌سازی مهم‌ترین اصل در اجرایی شدن و ضمانت اجرا داشتن موضوع هوشمندسازی و تحول دیجیتال است. به هرحال ما باید بپذیریم که هوشمندسازی ممکن است یک‌سری توانمندی‌ها و مهارت‌ها و شغل‌ها را تغییر دهد. شاید این موضوع که هوشمندسازی باعث از بین رفتن شغل می‌شود، موضوع اشتباهی باشد، ولی لزوم تغییر مهارت‌ها در راستای اجرایی شدن هوشمندسازی موضوعی است که از کنار آن نمی‌توان به سادگی گذشت.

به هرحال با ورود این تکنولوژی یک‌سری از مهارت‌های قبلی ممکن است که از رده خارج شوند و در عوض مهارت‌های دیگری متقاضی پیدا کنند. بنابراین باید روی این تحول در بازار کار دقت شود. برهمین مبنا من معتقدم این موضوع هم نیاز به برنامه‌ریزی دارد و هم فرهنگ‌سازی. در حوزه فرهنگ‌سازی دو جنبه کلیدی وجود دارد که باید به آن پرداخت.

اول اینکه در موضوع تحول دیجیتال برخلاف برخی از موضوعات دیگر ممکن است بتوان از جزء به کل رسید. به نظر من در موضوع تحول دیجیتال حتما باید رأس تمام شرکت‌ها و سازمان‌ها و در حقیقت مدیران عامل و رؤسای سازمان‌ها به این موضوع اعتقاد داشته باشند که تحول دیجیتال می‌تواند در بقای سازمان‌ها و شرکت‌ها در سال‌های آتی بسیار اثرگذار باشد. در حقیقت این موضوع علاوه بر جنبه اثرگذاری مثبت در بهره‌وری، می‌تواند عامل بقا یا نابودی شرکت‌ها در سال‌های آتی باشد. از طرف دیگر اجرای بدون مقدمه این مباحث می‌تواند مقاومت‌هایی را در بدنه مجموعه‌ها به همراه داشته باشد که نیازمند دقت است. پس در نتیجه باید فرهنگ سازمانی و فرهنگ معدنی به شکلی پذیرای این موضوعات باشد. در این خصوص می‌توان به موضوع آموزش، تولید محتوا، بیان اثرات مثبت و تحول‌آفرین در سود دهی، موضوعات محیط زیستی و موضوعات ایمنی و بهداشت اشاره کرد. همچنین تکنولوژی‌های روز در موارد متعدد از جمله کاهش مصرف انرژی، کاهش مصرف منابع آب کاربرد دارد. با توجه به این مباحث ما ناگزیریم به این سمت پیش بریم و این تنها با آموزش و تولید محتوا می‌تواند اتفاق بیفتد. در این موضوع هم برنامه‌های زیادی پیش‌بینی شده است، برنامه‌های آموزشی و همچنین تولید محتوا و پروژه‌های پژوهشی که ضمن تبیین میزان اثرات استفاده از این تکنولوژی‌ها را در بخش معدن و صنایع معدنی از کمک شایانی که پس از پذیرش این موضوع در بدنه بخش معدن و صنایع معدنی رخ می‌دهد، به روشنی سخن بگوید.

 مفهوم معدنکاری پایدار در سال‌های اخیر مورد توجه سیاستگذاران در این حوزه قرار گرفته است. پرسش کلیدی اینجاست که چگونه معدن‌کاری هوشمند می‌تواند با این مفهوم همسو شود؟ آیا می‌توان این دو موضوع کلان را مکمل یکدیگر معرفی کرد؟

در رابطه با موضوع معدنکاری پایدار و ارتباط آن با معدنکاری دیجیتال می‌توانم به این نکته اشاره کنم که به هر حال مساله پایداری شامل همه بخش‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی، زیست‌محیطی و… است که ضمن توجه به نسل‌های آتی، به حفظ ذخایر تجدیدناپذیر برای آیندگان و استفاده حداکثری از منابع از طریق افزایش بهره‌وری توجه دارد. مسلما در این زمینه ما نیاز داریم به تکنولوژی‌های روز از جمله هوشمندسازی دسترسی داشته باشیم. هوشمندسازی به‌صورت مستقیم می‌تواند با جمع‌آوری داده‌ها و تغییر فرآیند از سنتی به داده محور، بر سه بعد انتقال آنلاین اطلاعات، تحلیل آنها و فرماندهی امور معدن بر همین اساس تاثیرگذار باشد. مثلا اپراتور دیجیتال در یک واحد معدنی می‌تواند بر پایداری تولید در معادن اثر مثبت بگذارد. این رویکرد در زمینه معدنکاری ایمن موضوعی راهبردی است که به ایمنی ماشین‌آلات، ایمنی خود معادن کمک شایانی خواهد کرد.

با توجه به اینکه معادن ما جزو منابعی هستند که تجدیدناپذیر هستند، یک اصل بنیادین باید به محور کار بخش معدن تبدیل شود و آن، لزوم استفاده سایر نسل‌ها از منابع آینده است. برای رسیدن به این هدف باید بر هوشمندسازی و تحول دیجیتال برای تولید پایدار معدنی تمرکز کرد. به هر حال ما با توجه به استفاده از تکنولوژی‌های روز از جمله هوشمندسازی و در مرحله بعدی تحول دیجیتال می‌توانیم در راستای توسعه پایدار قدم‌برداریم؛ از جمله مباحثی که می‌توانیم روی آن کار کنیم، استفاده از هوشمندسازی و تحول دیجیتال برای رسیدن به اهداف مدنظر در موضوعات اجتماعی و مسوولیت‌های عمومی و همچنین توجه به فرهنگ جامعه است. مثلا می‌توانیم با جمع‌آوری داده‌ها و تحلیل آنها و استفاده از یک‌سری پلتفرم‌ها و یک‌سری استارت آپ‌ها رفتار اجتماعی مناطق معدنی را تحلیل و با ثبت بازخوردها نسبت به فعالیت‌های جاری معدن‌کاری از بروز چالش‌های جدید جلوگیری کنیم. این امر می‌تواند در موضوع کاهش ممانعت‌های محلی بسیار موثر باشد. در حال حاضر این موضوع می‌تواند یکی از چالش‌های معدن کاری در کشور باشد. من شخصا معتقدم که هوشمندسازی و تحول دیجیتال به صورت مستقیم می‌تواند در موضوع معدنکاری پایدار و به عبارتی اجرای توسعه پایدار در بخش معدن و صنایع معدنی موثر باشد و ما ناگزیر هستیم که به این سمت و سو حرکت کنیم.

 نقش سازمان‌های توسعه‌ای درخصوص ورود معادن و صنایع معدنی به حوزه تکنولوژی‌های نوین چیست؟ چه مشوق‌ها و محرک‌هایی می‌تواند سرعت تحول دیجیتال در بخش معدن را بیشتر کند؟ آیا ایمیدرو برای بخش خصوصی نیز می‌تواند اقدامات موثری تعریف و اجرا کند؟

ایمیدرو به‌عنوان یک سازمان توسعه‌ای می‌تواند زمینه‌ساز و بسترساز مناسبی برای اجرایی کردن این موضوع باشد. در این راستا ایمیدرو عملا سند تحول دیجیتال و نسل۴ تکنولوژی را در دست اقدام دارد. با تدوین این سند و طراحی برنامه‌های عملیاتی متناسب با آن می‌تواند تاثیر مثبتی را در شرکت‌های معدنی داشته باشد. از طرفی به هر حال ایمیدرو تولید محتوای بسیار مناسب را روی این موضوع انجام می‌دهد. پروژه‌های پژوهشی و آموزشی متنوعی چه در سطح مدیران سازمان و شرکت‌های تابعه و وابسته به ایمیدرو و چه از طریق آموزش‌های سطح کارشناسی پیش‌بینی شده‌اند. از طرف دیگر با توجه به اینکه اجرای این تحول نیاز به منابع مالی دارد، صندوق بیمه در راستای حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان تفاهم‌نامه‌ای را با ایمینو امضا کرده که پیش‌بینی می‌شود برای حمایت شرکت‌های دانش‌بنیان موثر بر تحول دیجیتال و هوشمندسازی مفید باشد. به‌طور کلی ایمیدرو این موضوعات را از ۲سال قبل به صورت جدی آغاز کرده که امیدوارم از این پس این پروسه با سرعت بیشتری پیش رود. همچنین امیدواریم شرکت‌های بزرگ معدنی به‌عنوان محرک این موضوع متناسب با ابعاد کاری که دارند به این جریان بپیوندند. اگر این اتفاق را شاهد نباشیم، تاب‌آوری صنایع ما و معادن ما بسیار پایین خواهد آمد.

با توجه به اینکه جهان مدتی است به سمت استفاده از تکنولوژی‌های روز حرکت کرده، پیوستن به این ترند جهانی می‌تواند به ما در کاهش هزینه تمام شده و افزایش بهره‌وری در بخش معدن کمک کند. در عین حال اگر به این سمت حرکت نکنیم، شرکت‌های ما از دور رقابت خارج می‌شوند.

 به‌نظر شما چه موانعی باعث کند شدن حرکت بخش معدن در مسیر تحول دیجیتال شده است؟

تصور می‌کنم فرهنگ لازم برای پیاده‌سازی تحول دیجیتال از سوی صنایع و بدنه شرکت‌ها ضعیف است و تا بدنه شرکت‌ها هم این موضوع را نپذیرد دیجیتالی شدن دچار مشکل خواهد بود یا اجرای آن طولانی‌تری خواهد شد. به جز این مورد شاید مساله الزامات زیرساختی و سخت‌افزاری موضوع نیازمند توجه بیشتر باشد.

با توجه به اینکه معمولا معادن در مناطق دوردست و خارج از مراکز شهری هستند، شرکت‌های معدنی علاقه‌مند به دیجیتالی شدن از نظر دسترسی به زیرساخت‌های مخابراتی و حتی شبکه‌های قابل استفاده اینترنت و انتقال داده در تنگنا قرار دارند. این مساله‌ای است که هوشمندسازی، تحول دیجیتال، انتقال داده و یکپارچه‌سازی داده‌ها را با موانع جدی روبه‌رو کرده است.

دیدگاه ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *