به گزارش عیار معدن، بازار جهانی مس در حال حاضر در وضعیتی بیسابقه قرار داشته و با فشارهای شدیدی مواجه است. این فلز صنعتی اکنون با رکوردهای قیمتی جدیدی معامله میشود زیرا دولتها در بستر رقابتهای ژئوپلیتیکی و شتاب گذار به اقتصاد چرخشی در تلاش هستند دسترسی خود به این ماده اولیه راهبردی را تضمین کنند. در همین راستا، صنعت جهانی مس که ارزش آن طی سالهای اخیر حدود ۲۷۰ میلیارد دلار برآورد میشد، در سال ۲۰۲۵ به نقطه عطفی جدید رسیده است.
حرکت جهان به سوی آیندهای سبز و گذار به سمت فرایند الکتریکیسازی و دیجیتالیسازی، تقاضا برای مس را به طور چشمگیری افزایش داده است و انتظار میرود ارزش سالانه این صنعت در پی نیاز گسترده به زیرساختهای جدید، خودروهای الکتریکی و انرژیهای تجدیدپذیر، به حدود ۳۷۰ میلیارد دلار برسد.
با این حال، همزمان با این رشد تقاضا، صنعت مس با مجموعهای از چالشها مواجه شده است که شیوههای تامین، فرآوری و تجارت این ماده اولیه حیاتی را دگرگون میکند. ناترازی میان افزایش سریع تقاضا و محدودیتهای عرضه، تحت تاثیر بیثباتی ژئوپلیتیکی، تنشهای تجاری، تشدید تعرفهها و محدودیتهای قانونی، هر روز عمیقتر میشود.
رشد تقاضا در برابر محدودیتهای عرضه
در شرایطی که صنایع متعددی از جمله انرژیهای تجدیدپذیر و خودروهای الکتریکی گرفته تا زیرساختها، مراکز داده و ساختوساز بیش از پیش به مس وابسته شدهاند، تابآوری و انعطافپذیری زنجیره تامین این فلز اهمیتی دوچندان در سطح اقتصاد جهانی یافته است.
در همین رابطه، مصرف مس در زمانی رو به افزایش است که عوامل فنی متعددی عرضه آن را محدود میکنند. کاهش عیار ذخایر معدنی، کوچکتر شدن مقیاس عملیات استخراج و افزایش هزینههای انرژی، بستر فعالیت این صنعت پیچیده را بیش از پیش دشوار کرده است.
برای کاهش بخشی از این فشارها، شرکتهای وابسته به مس به طور فزایندهای به متنوعسازی زنجیرههای تامین، بومیسازی ظرفیتهای فرآوری و سرمایهگذاری در بازیافت روی آوردهاند. با این حال، بسیاری از این راهکارهای جبرانی به زمان طولانی، سرمایه در گردش قابل توجه و نیز ثبات مقرراتی و همراهی سیاسی دولتها نیاز دارند.
تصمیمها و راهبردهایی که شرکتها در چند سال آینده اتخاذ میکنند، نقشی تعیینکننده در موفقیت یا شکست این صنعت حیاتی خواهد داشت. در همین راستا، اگر سطح سرمایهگذاری و چارچوبهای سیاستگذاری دولتی همگام با رشد تقاضای فلز سرخ حرکت کند، میتوان از کمبودهای شدید یا شوکهای قیمتی جلوگیری کرد؛ در غیر این صورت، مخاطراتی جدی هم برای صنعت مس ایجاد خواهد شد و هم سرعت گذار جهانی به سمت اجرای فرایند کربنزدایی در زیرساختها کاهش خواهد یافت.
توسعه منابع معدنی جدید مس ذاتا سرمایهبر و زمانبر است؛ به گونهای که اغلب پروژههای جدید به بیش از یک دهه زمان نیاز دارند تا از مرحله اکتشاف به تولید تجاری برسند. از سوی دیگر، معادن فعال در کشورهای بزرگ تولیدکننده مس مانند شیلی، پرو، زامبیا و جمهوری دموکراتیک کنگو با چالشهای فزایندهای نظیر اعتراضات صنوف کارگری، چالشهای لجستیکی، تاخیر در صدور مجوزها، مخالفتهای جوامع بومی و اختلالات آبوهوایی همچون سیل و خشکسالی مواجه هستند.
تشدید تعرفهها و تضعیف زنجیره ارزش مس
از سال ۲۰۲۲ و پس از آغاز جنگ روسیه و اوکراین و اعمال مجموعه گستردهای از تحریمها بر روسیه، الگوی تجارت جهانی به طور محسوسی به سمت واگرایی و رویکردهای حمایتگرایانه سوق یافته است. اخیرا ایالات متحده آمریکا با استناد به نگرانیهایی پیرامون وابستگی زنجیرههای تامین و امنیت ملی، تعرفهها بر برخی محمولههای وارداتی مس را افزایش داده است.
این تحولات، فضای بازار مس را با عدم قطعیت قابلتوجهی مواجه کرده که به تغییر در راهبردهای قیمتگذاری و تامین انجامیده است. در همین زمینه و در میانه سال ۲۰۲۵، دولت آمریکا از اعمال تعرفههایی بین ۱۰ تا ۵۰ درصد بر طیف گستردهای از کالاهای وارداتی، از جمله مس و محصولات مسی خبر داد؛ اگرچه جزئیات اجرای این سیاستگذاری هنوز کاملا مشخص نیست اما اعلام آن موجی از نگرانی را در سراسر زنجیره ارزش مس برانگیخته و صادرکنندگان، فرآوریکنندگان و تولیدکنندگان را با ابهام روبهرو کرده است.
ناگفته نماند که اختلال در جریان تجاری مس تنها به تعرفههای واردات محدود نمیشود. در برخی کشورهای تولیدکننده، دولتها محدودیتهای صادراتی جدیدی اعمال کردهاند یا خواستار انجام فرآوری بیشتر این فلز و ایجاد ارزش افزوده بالاتر در داخل کشورهای خود شدهاند.چنین دولتهایی هدف از این سیاستگذاریها را افزایش منافع اقتصادی داخلی عنوان کردهاند اما در بازاری که به شدت یکپارچه و جهانی بوده، اقداماتی از این دست چالشهایی جدی را ایجاد خواهد کرد.
در همین راستا، صادرکنندگان سنگ معدن یا کنسانتره مس ناچار میشوند فرآوری را در داخل انجام دهند؛ در حالی که زیرساخت یا سرمایه لازم برای انجام این کار فراهم نیست. این سیاستگذاریها، اگرچه با نیت کمک به رشد اقتصاد داخلی از سوی برخی کشورها انجام شده است اما در صورت فقدان هماهنگی با برنامههای توسعه صنعتی در مقیاس جهانی، میتواند منجر به تشدید کسری عرضه کوتاهمدت در بازارهای جهانی شود.یکی دیگر از مسائل مهم در صنعت مس، موضوع تشدید تعرفهها در زنجیره ارزش است؛ وضعیتی که در آن مواد اولیه فلز مس با تعرفههای اندک یا حتی صفر مبادله شده اما محصولات فرآوریشده یا نهایی با موانع تجاری بسیار بالاتری مواجهاند.
این ساختار، انگیزه کشورهای تولیدکننده را برای ارتقا در زنجیره ارزش کاهش میدهد و آنها را در نقش تامینکننده مواد اولیه کمارزش تثبیت میکند. برای کشورهای دارای ذخایر غنی مس اما فاقد توسعه زیرساخت صنعتی کافی، این وضعیت به تداوم نابرابریهای تجاری و افزایش آسیبپذیری اقتصادی میانجامد. همزمان، تمرکز فعالیتهای با ارزش افزوده بالاتر در تعداد محدودی از کشورهای قدرتمند از لحاظ زیرساختی، شکنندگی زنجیره تامین جهانی مس را نیز افزایش خواهد داد.
هزینههای رو به افزایش انرژی، زیرساختهای ضعیف و تاثیرات شدید اقلیمی فشار زیادی بر تولید و بخش لجستیک مس وارد کردهاند؛ به طوری که برخی واحدهای ذوب کاهش یا توقف موقت تولید را تجربه کردهاند.همزمان، افزایش انتظارات دولتها، سرمایهگذاران و جوامع مدنی برای رعایت استانداردهای مبتنی بر شاخص محیطی، اجتماعی و حاکمیتی (ESG) موجب افزایش هزینهها، تاخیر در صدور مجوزها و لغو یا به تعویق افتادن برخی پروژهها شده است.
راهبرد شرکتها برای مدیریت ریسک زنجیره فلز سرخ
برای کاهش ریسکهای مقرراتی، لجستیکی و ژئوپلیتیکی در زنجیره تامین مس، کشورها و شرکتها به متنوعسازی منابع تامین، سرمایهگذاری در معادن باثبات از لحاظ ذخایر معدنی و توسعه مسیرهای تجاری جایگزین روی آوردهاند.در کشورهای توسعهیافته، بازسازی و توسعه ظرفیت واحدهای ذوب و فرآوری داخلی یا منطقهای برای کاهش آسیبپذیری در برابر تعرفهها و اختلالات حملونقل در اولویت بوده؛ در حالی که در کشورهای در حال توسعه، سرمایهگذاری در بخش فرآوری داخلی و صنایع پاییندستی میتواند به ثبات در صدور مجوزها، همسویی با اهداف توسعه ملی و کاهش ریسک صادرات مواد خام کمک کند.با این حال، موفقیت در انجام این اقدامات به دسترسی به سرمایه، فناوری، نیروی کار ماهر و زیرساخت قابل اتکا نیاز خواهد داشت.
بازیافت، پوشش ریسک و راهبردهای نوین مدیریت عرضه مس
به نظر میرسد بخش بازیافت و تولید مس ثانویه، به تدریج به یکی از ارکان اصلی افزایش تابآوری زنجیره تامین این فلز در آینده تبدیل خواهد شد. با رشد سهم مس تصفیهشده مبتنی بر قراضه در حجم کل عرضه، شرکتها سرمایهگذاری خود را برای جمعآوری، فرآوری و استفاده مجدد از مس موجود در زیرساختهای فرسوده، تجهیزات الکترونیکی مصرفی و پسماندهای صنعتی افزایش دادهاند.
این رویکرد نهتنها آثار زیستمحیطی استخراج فلز سرخ از معادن را کاهش میدهد بلکه تا حدی دسترسی به مس را از ریسکهای ژئوپلیتیکی مرتبط با فعالیتهای معدنی آسانتر خواهد کرد.در همین راستا، تولیدکنندگان بزرگ در صنایع الکترونیک، ساختوساز و خودروسازی در حال ایجاد سامانههای حلقه بسته و سرمایهگذاری در فناوریهای پیشرفته بازیافت هستند تا منابع جایگزین و پایدارتری از تامین مس را تضمین کنند.
در کنار بازیافت، شرکتها به منظور مدیریت نوسانات بازار، به انعقاد قراردادهای بلندمدت با شرکتهای معدنی یا واحدهای ذوب روی آوردهاند تا دسترسی به مس با قیمتهای باثباتتری فراهم شود. همچنین، انباشت ذخایر راهبردی برای مقابله با اختلالات تجاری یا نوسانات قیمتی و استفاده گستردهتر از انبارهای گمرکی و فرصتهای مرتبط با پنجره آربیتراژ در دستور کار قرار گرفته است.در همین رابطه، اگرچه این اقدامات هزینهبر است اما برای صنایعی که مس در قامت فلزی حیاتی و جایگزینناپذیر برای آنها ظاهر شده، سپری موثر در برابر شوکهای زنجیره تامین به شمار میرود.
بهرهوری عملیاتی، تعامل سیاستی و محدودیتها
آنطور که به نظر میرسد، واحدهای ذوب و فرآوری مس در مسیر نوسازی قرار گرفتهاند و با بهرهگیری از فناوریهایی نظیر هوش مصنوعی و بلاکچین در بخش لجستیک، توانستهاند جریان تجاری مس را به صورت دقیقتری پایش کرده و تاخیرهای احتمالی را پیشبینی کنند.
در مقابل، در برخی مناطق که با کمبود زیرساخت و فعالیتهای معدنی محدود مواجه هستند، شرکتها حتی به سرمایهگذاری مستقیم در بنادر، شبکههای ریلی و تاسیسات انرژی روی آوردهاند تا ریسکهای عملیاتی را کاهش دهند.از سوی دیگر، شرکتها نقش فعالتری در گفتوگوهای سیاستی و مقرراتی ایفا میکنند و خواستار شفافیت و ثبات بیشتر در سیاستهای تجاری، ازجمله معافیتهای تعرفهای، توافقهای منصفانه تجاری و سادهسازی رویههای گمرکی هستند.
کشورهای تولیدکننده نیز از طریق توافقهای دوجانبه و چندجانبه تلاش میکنند دسترسی پایدار به بازارهای صادراتی خود را تضمین و سرمایهگذاری در فرآوری محصولات مسی بیشتر و با ارزش افزوده بالاتر را جذب کنند. در همین چارچوب، ادغام دو شرکت معدنی بزرگ نشاندهنده راهبرد دیگری برای مدیریت ریسک زنجیره تامین، از جمله یکپارچهسازی منابع و به اشتراکگذاری زیرساختها به منظور مدیریت بهینه نوسانات بازار خواهد بود.
با وجود این تلاشها، توسعه معادن جدید یا احداث واحدهای ذوب و پالایش فرآیندی زمانبر است که گاه سالها یا حتی دههها به طول میانجامد و با موانع سختگیرانه مقرراتی و اجتماعی مواجه است.در عین حال، سیاستهای تجاری در سطح جهانی ثبات و پیشبینیپذیری پایینی دارند. به این معنا که دولتها ممکن است به صورت ناگهانی تعرفهها یا محدودیتهای صادرات و واردات را تغییر دهند؛ امری که برنامهریزیهای بلندمدت شرکتها و کشورها را دچار اختلال میکند.
از سوی دیگر، بسیاری از کشورها و شرکتها ملزم به ایجاد ارزش افزوده داخلی یعنی فرآوری مواد اولیه در داخل کشور به جای صادرات مستقیم آنها هستند. همچنین، وقتی دسترسی به سرمایه، فناوری و ظرفیت صنعتی کافی وجود نداشته باشد، برآورده کردن این الزامات بسیار دشوار و پرهزینه میشود.
به عبارت دیگر، این سیاستگذاریها هم میتوانند ریسک اقتصادی ایجاد کرده و هم باعث شوند تلاش برای توسعه صنایع مس داخلی با موانع جدی مواجه شود. به علاوه، با وجود اهمیت روزافزون بخش بازیافت، توسعه این بخش به تنهایی قادر به پاسخگویی کامل به رشد تقاضای جهانی مس نیست.علاوهبراین، رعایت الزامات قانونی و همسویی با استانداردهای مبتنی بر شاخص «ESG» اگرچه ضروری بوده اما به طور معمول هزینههای عملیاتی را افزایش خواهد داد و نیازمند تعامل پیچیده با ذینفعان متعدد خواهد بود.
سناریوهای پیشروی صنعت مس
ظرفیت صنعت مس در پشتیبانی از گذار جهانی به سمت انرژی پاک و توسعه اقتصادی گستردهتر، به شدت به نحوه مواجهه با این چالشهای زنجیره تامین وابسته است.شرکتهایی که به طور فعال منابع تامین خود را به سمت متنوعسازی سوق میدهند، نهتنها تمرکز به منظور توسعه بخش فرآوری داخلی را افزایش داده و با قوانین و مقرراتی و انتظارات جوامع بومی همسو میشوند بلکه در موقعیت بهتری برای عبور از این دوره گذار قرار خواهند گرفت.در مقابل، شرکتهایی که از این تحولات غفلت کنند، در جهانی که روزبهروز بیش از گذشته با امنیت دسترسی به منابع تامین و بیثباتی در سیاستگذاریها تعریف میشود، با خطر زیان رقابتی مواجه خواهند شد.
محتملترین سناریو: رشد محدود همراه با سازگاری راهبردی
با در نظر گرفتن مجموع عوامل، محتملترین سناریو آن است که تقاضای جهانی مس همچنان با نرخی پایدار افزایش یابد؛ رشدی که ناشی از گسترش استفاده از خودروهای الکتریکی، توسعه شبکههای انتقال انرژی و رشد فناوریهای دیجیتال و کمکربن خواهد بود.
این روند با تصمیم اخیر دولت ترامپ برای افزودن مس به فهرست مواد معدنی حیاتی با هدف توسعه اقتصاد و افزایش امنیت ملی ایالات متحده آمریکا تقویت شده است؛ تصمیمی که نقش کلیدی مس در تولید خودروهای الکتریکی، شبکههای برق و مراکز داده آمریکا را برجسته میکند.
تامینکنندگان در واکنش به رویدادها، به گسترش تدریجی ظرفیتهای تولید، تمرکز بیشتر بر بازیافت و متنوعسازی زنجیرههای تامین روی خواهند آورد. در همین رابطه، اگرچه فرایند صدور مجوزها و تشدید مقررات زیستمحیطی همچنان سرعت توسعه معادن جدید را کاهش میدهد، با این وجود توسعه معادن فعلی، رشد سرمایهگذاریهای زیربنایی با حمایت دولتها و اصلاحات محدود قانونی میتواند به افزایش عرضه فلز سرخ در بازار کمک کند.
همچنین با اهمیت یافتن روزافزون بخش بازیافت، سرمایهگذاری در جمعآوری و فرآوری قراضه، علیالخصوص در اقتصادهای بالنده افزایش مییابد و فرآوری داخلی در کشورهای در حال توسعه نیز با پشتوانه سرمایهگذاریهای مشترک و تامین مالی توسعهای بینالمللی، رشدی تدریجی خواهد داشت؛ البته فشار بر بازار جهانی مس در این شرایط همچنان باقی مانده و روند افزایش قیمتها البته با نوسانات کمتر ادامه خواهد داشت.این رویداد ضمن حفظ انگیزه برای رشد سرمایهگذاری، تاثیر خاصی بر کاهش حجم تقاضای مس نخواهد شد. در عین حال، در اعتلافهای تجاری کشورهای توسعهیافته تلاش خواهد شد از تشدید حمایت افراطگرایانه و یکجانبه اجتناب شود.
سناریوی نسبتا محتمل: تداوم کسری عرضه و افزایش تقاضای مس
در صورتی که گذار به انرژیهای سبز در چین، اتحادیه اروپا، هند و ایالات متحده آمریکا شتاب چشمگیری به خود بگیرد، احتمال بروز بحران تامین مس افزایش خواهد یافت.این وضعیت حتی در شرایطی محتمل است که چین در چارچوب اجرای سیاستگذاری کاهش ظرفیت مازاد و پس از درخواستهای انجمن فلزات غیرآهنی این کشور برای نظارت سختگیرانهتر بر پروژههای جدید ذوب، محدودیتهایی بر بخش فرآوری مس اعمال کند.با این حال، چالشهای ساختاری نظیر ضعف چارچوبهای صدور مجوز و کمبود زیرساختها ممکن است مانع از ورود به موقع ظرفیتهای جدید فلز سرخ در سطح بینالمللی شود.
در این سناریو، محدودیتهای صادراتی و مناقشات تجاری تشدید و عرضه مس به صورت منطقهای تقسیمبندی شده است؛ به طوری که جریانهای تجاری در قالب کریدورهای امن و حیاتی سازماندهی خواهند شد.کشورهای باثبات اقتصادی و برخوردار از منابع معدنی غنی مانند شیلی، کانادا و استرالیا اهمیت بیشتری پیدا میکنند؛ در حالی که مناطق پرریسکتر در جذب سرمایه با چالش مواجه خواهند شد.
در این سناریو قیمتها همچنان بالا و نوسانی خواهند ماند؛ تورم در صنایع پاییندستی افزایش یافته و مصرفکنندگان به دنبال منابع جایگزین مس یا کاهش مصرف آن خواهند بود. در چنین شرایطی، شرکتهای کوچک و متوسط توان رقابت کمتری داشته و شرکتهای بزرگتر به تدریج موقعیت بهتری به دست خواهند آورد.
سناریو نامحتمل: مازاد عرضه ناشی از توسعه بخش نوآوری و هماهنگی گسترده میان تولیدکنندگان مس
احتمال رخ دادن همزمان اصلاحات سریع در سیستم صدور مجوزها، جهشهای فناورانه در فرآوری کانسنگ و سرمایهگذاری گسترده در بخش اکتشاف، به گونهای که موجی از عرضه جدید از مناطق سنتی و نوظهور ایجاد شود، بسیار ناچیز خواهد بود.
همچنین، کاهش قابلتوجه فشار تقاضا همراه با پیشرفتهای چشمگیر در جایگزینی مس با سایر مواد معدنی، کوچکسازی قطعات الکتریکی و کند شدن سرعت گذار به تجدیدپذیرها در کشورهای در حال توسعه، در افق کوتاهمدت چندان محتمل به نظر نمیرسد.
با این حال، در صورت تحقق چنین شرایطی، توافقهای تجاری بینالمللی به همگرایی تعرفهها و آسانتر شدن رویههای گمرکی برای مواد معدنی حیاتی منجر شده و اصطکاک زنجیره تامین کاهش خواهد یافت. دغدغههای زیستمحیطی و اجتماعی نیز از طریق تدوین چارچوبهای حکمرانی شفاف، فراگیر و چندسطحی بهتر مدیریت خواهد شد.در این بستر، قیمتهای مس تثبیت یا حتی کاهش مییابد و حاشیه سود محدودتر میشود؛ به گونهای که رقابت بیش از پیش بر بهرهوری عملیاتی و عملکرد پایداری در تولید متمرکز خواهد شد.اگرچه این سناریو برای مصرفکنندگان و اهداف توسعه جهانی مطلوبتر است اما برای تامینکنندگانی که به منظور تداوم سرمایهگذاریها به قیمتهای بالاتر و بازارهایی با نوسان افزایشی متکی هستند، جذابیت کمتری خواهند داشت./فلزات آنلاین